باز کن پنجره را
زندگانی جاریست
نور در آیینه می تابد و از شوق نگاهش باران
می دهد بوسه به پژواک حضوری آرام
باز کن پنجره را
تا ببارد باران
روی احساس نگاهی تنها
بشکن این شیشه تنهایی را
وببین از پس آن
ازدحام غزل و عرفان را
دست وصل دل ودریا ها باش
جاری و سبز و صبور و عارف
باز کن پنجره را
زندگانی جاریست
زهرا نصیری